http://atm733.ir/?ref=1394459779
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان تانیا
برای هضم لحظه ای که آغازش از تو نوشتن است دست کم باید چند نفس عمیق کشید و به تمام قد در برابر خاطره ات ایستاد و تعظیم کرد و شکست و نوشت ، تمام این کارها را کرده ام و حالا واجد شرایطم برای از تو نوشتن خیلی روز می شد که حتی هیچ چیز ، برایت پاره هم نکرده بودم چه برسد به اینکه بنویسم . اما امروز بی جهت دلم هوای آزارهایت را کرد هوای بی پاسخی ها . جسارت نباشد ، ادب رسم بزرگی از آئین نامه نگاری ست ، اما تو خیلی اشک مرا در آوردی کم دیدی و کلی هم ندیدی و حتی کسی نگذاشت خبرت شود . مهم نیست حقیقتش تازگی ها حس می کنم هیچ چیز نیستم ، هیچ چیز در برابر تو که همه چیزی ، در برابر تو همه کس هم هیچ نیست و هیچ تنها هویتش را حفظ می کند ، گر چه اگر لغتی از هیچ کمتر پیدا شود هیچ هم ، برای خود جایگزینی پیدا می کند . همه به تو که می رسند خودشان ، هویتشان و وجودشان را فراموش می کنند ، گم می کنند . می خواهم دست از سرت بردارم و بر چشمانت بگذارم تا خورشیدِ روشنِ دو چشمت ذوب کند حجمِ اسیرِتنهاییِ مردابیِ مرا |